مدافعین نمایشگاه سگی یا دلسوزان فرهنگی
بسم الله الرحمن الرحیم
«عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»؛ چه بسا از چیزی بدتان میآید در حالی که همان چیز در واقع برای شما خوب است و چه بسا از چیزی خوشتان میآید و حال آنکه همان چیز در واقع برای شما بد است؛ خدا میداند و شما نمیدانید.(آیه 216 سوره بقره)
این آیه نشانه ای از منطق خداوند و قرآن است که با منطق ما آدمها فرق دارد.
حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری اگرچه تلخ و آزاردهنده بود و خسارتهای جانی، مالی و روحی فراوانی بر جای گذاشت و از شتاب حرکت فزاینده علمی و اقتصادی کشور اندکی کاست، اما در مجموع آنچه از کف رفت در برابر آنچه عاید نظام اسلامی شد بسیار ناچیز و کماهمیت جلوه میکند. اگر تمام این حوادث فقط و فقط یک نتیجه برای جامعه اسلامی داشت و آن هم «آشکار شدن نفاق جریان مدعی خطّ امام» برای مردم باشد، باید سجده شکر بر جای آورد و خدای متعال را به خاطر لطف بزرگی که در حقّ این انقلاب و نظام اسلامی کرد شکرگذار بود. و اگر این چنین نمی شد معلوم نبود که این غده سرطانی نفاق تا کی می خواست به حیات انگلی خود در بدن نظام ما ادامه دهد .
در قرآن و روایات منافقین بدتر از کفار شناخته میشوند و خطر درونی هشداردهندهتر از خطر بیرونی دانسته شده و جهاد با نفس بزرگتر از جهاد با دشمنان برشمرده شده است.
درجریان فتنه سال گذشته امواج متلاطم اقیانوس انقلاب موج می زد و نخاله ها و زباله های اقیانوس انقلاب را به بیرون می ریخت و انقلاب بار دیگر پوست اندازی کرد.بیانات و فرمایشات حضرت روح الله (ره) و مقام معظم رهبری (حفظه الله) را یک بار دیگر مرور کردیم و صدا و سیمایمان یک بار دیگر روحیه انقلابی و فتنه ستیزی گرفت و مهمتر از همه اینکه یک شور انقلابی در رگ های جوانان غیور و با بصیرت کشور و بخصوص شهرمان دمیده شد.چرا که همراه با جوانان انقلابی و مردم شریف شهر حماسه 9دی را با شکوه برگزار کردیم.
22 بهمن سال 88 را به عنوان گسترده ترین ، بزرگترین و با شکوهترین 22 بهمن را طول 30 سال گذشته در قزوین رقم زدیم و به کوری چشم BBC در 22 بهمن ساندیس و تی تاب گرفتیم و نی ساندیس را در چشم رئیس جمهور امریکا ،اسرائیل و سران فتنه فرو کردیم.و با ساندیس نظاممان که گواراتر از آب زمزم است، تمام نقشه های سران فتنه و بچه هایشان را به باد دادیم و حیثیت صهیونیست ها و سازمان سیا را به بازی گرفتیم.در ادامه آن شور انقلابی به وجود آمده ، کروبی آن شیخ ساده لوح اصلاحات را با شعار شهر شهید رجایی جای منافقین نیست ، ،لعن علی عدوک یا حسین ..کروبی و خاتمی و میر حسین ، منافق برو گمشو ، از شهر عقابان تیز پرواز بابایی و لشگری با حقارت تمام فراری دادیم .و در یکی از آخرین حرکات انقلابی در ماه های اخیر نمایشگاه سگ های تزئینی که قرار بود در جوار مزار شهدای گمنام در بوستان فدک برگزار شود را با بصیرت و آگاهی لغو کردیم که همه این حرکات انقلابی مدیون بصیرت و شور انقلابی جوانان شهرمان است که بعد از وقایع انتخابات با آن منطق قرآنی که در ابتدا عرض کردم به وجود آمد.
این حرکات نشان از این بود که نه تنها شور انقلابی ،بلکه بصیرت و آگاهی فرهنگی مردم شهر هم به نقطه مطلوبی نسبت به قبل از انتخابات رسیده است.
اما لغو برگزاری نمایشگاه سگ ، اوقات برخی مدعیان اصلاح طلبی و به اصطلاح فرهنگی شهر را تلخ کرد که در این بین آقای حسن شکیب زاده مسئول فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثار گران قزوین در مقاله ای عجیب که در تعدادی از روزنامه های حامی فتنه اخیر و اصلاح طلبان به چاپ رسید به حمایت از برگزاری نمایشگاه سگ ها پرداخت و از آن به عنوان یک حرکت فرهنگی نام برد و از لغو نمایشگاه سگی ابراز نگرانی کرده و لغو آن را مانعی برای یک حرکت فرهنگی اجتماعی در شهر دانست .
هر چند که در خصوص عملکرد ایشان در جایگاه مسئول فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثار گران قزوین گفتنی های بسیاری وجود دارد که به وقتش به آن هم خواهم پرداخت . اما این موضوع برایم جالب بود که ایشان لغو نمایشگاه سگی را به جوسازی خبرنگار خبرگزاری فارس نسبت داده و اشاره کرده بود که این حرکت بخاطر تندروی های یک خبرنگار بوده است. و نقش مردم شریف شهر ،دانشجویان با بصیرت، خانواده معظم شهدا و جوانان انقلابی شهر را در لغو آن نادیده گرفته بود.
البته از نقش خبرگزاری فارس در نمایان کردن چهره واقعی سران فتنه در دوران بعد از انتخابات و موضوعات بعد از آن نمی شود گذشت که عملکرد بسیار خوبی داشتند.اما خوب است آقای شکیب زاده بداند که یکی از آن خانواده شهدایی که با برخی مسئولین ،دانشجویان ،مطبوعات و خبرگزاری ها و تماس گرفت و خواستار لغو نمایشگاه سگی شده بود خانواده ما و خانواده دو عموی شهید دیگرم بود. و ایشان بداند که در آن موجی که برای لغو نمایشگاه سگی در شهر به وجود آمد مردم غیرتمند شهر، جوانان با بصیرت، خانواده معظم شهدای بیشماری و برخی مسئولین شهر نقش مهمی داشتند و خواست جمعی همه بود.
اما آقای شکیب زاده من از شما این سوال را دارم که برگزاری نمایشگاه سگی چه دردی از فرهنگ این شهر را درمان می کرد که حالا لغو آن شما را نگران کرده است؟ آیا هیچ کار فرهنگی مهمتر از برگزاری نمایشگاه سگ در قزوین وجود ندارد ؟همه کاراهای فرهنگی را انجام داده ایم و یک کار مانده بود آن هم برگزاری نمایشگاه سگ؟برگزاری این نمایشگاه کدام نیاز فرهنگی مردم شهر را پاسخ می دهد؟
جالب تر اینجاست که یکی از دوستانم تعریف می کرد: چند هفته قبل یک مامور نیروی انتظامی را دیدم که در خیابان خیام به دختر خانمی که وضع حجاب مناسبی هم نداشت ، و یک سگ تزئینی به همراه داشت تذکر داد و گفت: به همراه داشتن سگ در اماکن عمومی جرم است. آن دختر هم با جسارت تمام گفت: (جسیکا) بی آزار است و سگ مودبی است و من همیشه جسیکا را می شورم و به شما ارتباطی ندارد.
یکی به من بگوید همراه داشتن سگ تزئینی جرم است یا نه؟اگر جرم است چرا فقط برای آن دخترک در خیابان خیام جرم است ؟اما برگزاری نمایشگاه جسیکاها در جوار حرم شهدای گمنام با دستور فرمانداری جرم نیست؟
چقدر هضم این موضوع برایم سخت است و سخت تر از همه دفاع یک مسئول فرهنگی در بنیاد شهید از برگزاری آن؟
کجا داریم میریم ما؟!
بعد از تحریر
متاسفانه در ماه های اخیر مشاهده میشود اداره ارشاد استان متولی امور مطبوعات به سادگی از نشر و چاپ برخی مسائل توهین آمیز به مسئولین نظام ،سپاه ، بسیج و خانواده شهدا در برخی هفته نامه های بخوانید( اصلاح طلبی) بدانید( فتنه طلبان ) استان می گذرد که صبر دانشجویان ، جوانان و خانواده معظم شهدا از این موضوع به سر آمده و جا دارد که مسئولین استانی حرکتی در جلوگیری از این روند در پیش گیرند.بی بصیرت ها هم بترسند از خداوند که ندای( هل من ناصر حسین (ع)) به ندای آقا سلطان فروختند.من مفتخرم که روز تشییع روی تابوت پدرم پرچم مقدس جمهوری اسلامی انداخته بودند من افتخار می کنم که پدرم نیاز به غسل و کفن نداشت.حامیان فتنه گران بداند که غسل میت برای فتنه گران است که مرده اند و صدایشان در نمی آید بدانند با برخی توهین ها در روزنامه هایشان نمی توانند روحی دوباره به مرده جنبش لجنی خود بدهند.شما مرده اید. باشد که ولایتی بودنمان به جهت وزش باد بستگی نداشته باشد.
قاســم اللهــــیاری فرزند شهید حســـن اللهــــیاری
مقاله فوق در روزنامه رایحه مهر قزوین در تاریخ دوشنبه 13 اردیبهشت 89 به چاپ رسیده است.